همه به هم شب بخیر گفتند اما کسی نخوابید

مجموعه داستان

تکه ای از داستان صدای دریا

پیرمرد با دست های لرزان و استخوانی اش از پلاستیکی که کنار  پایش بود دو بسته سیگار  قدیمی بیرون کشید و به من داد و گفت:

می دونی که کمی گردونتر شده!

گفتم: آره می دونم اما راستی چرا؟

گفت: دنیا عوض شده!

قبل از این که بپرسم عوض شدن دنیا چه ربطی به موضوع می تواند داشته باشد ادامه داد:

وقتی دنیا عوض می شه چیزای قدیمی گرونتر می شن!