نخستین سفر

نخستين سفرم
با اسبي آغاز شد
- که در جيبم جاي مي گرفت -
از اتاق تا بالکن.
سفر کوتاهي بود
اما من درياها را پشت سر گذاشتم
شهر هاي پر ستاره را
از ابتداي جهان
تا انتهاي جهان رفتم
و اين سفر
تنها سفر بي خطر من بود.

نمایشگاه

کتاب های من درغرفه های زیر:

شرکت نشر افکار/ راهرو 20- غرفه 3
نشر امرود/ راهرو 30- غرفه 28
نشر مشکی/ راهرو 13 غرفه 21
نشر پینار" کتاب های ترکی"

TAKSI/تاکسی
عنوان مجموعه شعرهای ترکی ام در نمایشگاه
نشر پینار
یک شعر کوتاه

هی تاکسی!
نگه دار!
...
اگر راست می گویی
مرا به بهشت ببر!

Hey taksi saxla
Düz deyirsənsə
Məni cənnətə götür

«چه كسي مرا عاشق كرد؟»

گزيده‌ي شعرهاي رسول يونان با انتخاب مخبر در نمايشگاه

عباس مخبر در توضيحي درباره‌ي دليل گزينش خود از شعرهاي يونان و چاپ كتاب «چه كسي مرا عاشق كرد؟» به ايسنا گفت: من شعر مي‌خوانم و شعر را دوست دارم و از بين شاعران، از شعر بعضي‌ها بيش‌تر خوشم مي‌آيد. يكي از كساني كه شعر او را دوست دارم، رسول يونان است؛ در نتيجه، گزينه‌اي از شعرهاي او را كه به نظر خودم زيباتر بودند، انتخاب كردم. او هم شعرهاي قديمي‌تر خود و شعرهاي جديد منتشر‌نشده‌اش را در اختيارم قرار داد كه از ميان آن‌ها نيز برخي را انتخاب كردم. مقدمه‌اي هم بر كتاب نوشتم كه چرايي گزينش اين شعرها را در آن شرح داده‌ام.

http://isna.ir/Isna/NewsView.aspx?ID=News-1752000

چاپ دوم کتاب"مرده ای به کشتن ما می آید" از طرف نشر افکار روانه بازار شد. این کتاب گزیده شعرهای من است به انتخاب و ترجمه نویسنده و مترجم گرامی آقای احمد پوری

تکه ای

از شعر بلند" حرف هایی با عقاب همسایه"

 

هی کایابای

عقاب خانگی همسایه!

زندگی در اعماق عادت ها

هیچ فرقی با مرگ ندارد

تو مرده ای

فقط معنای مرگ را نمی دانی!

 

چاپ سوم کتاب" پایین آوردن پیانو از پله های یک هتل یخی" از طرف نشر افکار روانه بازار شد.

وضعیت

پایم را روی مین گذاشته‌ام

تکان بخورم مرده‌ام

باید همین‌جا که هستم

بمانم تا آخر دنیا.

درست

وضعیت سرباز جنگی را دارم

کنار تو و زیبایی‌ات. 

 

چاپ دوم" پکی از سیگار" از طرف نشر امرود منتشر شد. این کتاب گزینه ای از شعرهای اوکتای رفعت شاعر شورشی ترک است. دو شعر از این کتاب را باهم می خوانیم:

 

متناقض

عصبانی نشو

وقتی به راه های تهی می اندیشی!

به راه هایی تهی تر از

آینه های سالن آرایشگاه

سعی کن

چیزهای متناقض را دوست داشته باشی!

 

دیوار

 بر دیوار آهکی

اسم تو را با ذغال نوشتم

و بعد

یک کشتی کشیدم

ماهیان را ردیف کردم

اما کشتی تو را بر داشت و برد

تف انداختم روی آبی ها

دریاها را پاک کردم

خراب کردم.