"بخشکی شانس "از سوی نشر مشکی روانه بازار شد


قاضی

 دادگاه را سکوت فرا گرفته بود با این همه قاضی چکشش را روی میز کوبید و داد زد:

- نظم دادگاه را به هم نریزید!

حضار تعجب کردند یکی از آنان گفت:

- کسی حرفی نزد قربان!

قاضی گفت:

- ولی من صداهایی عجیب غریب می شنوم! صداهایی که می خواهند قاتل را تبرئه کنم!

چشم های قاتل در جایگاه متهم درخشید و زیر لب زمزمه کرد:

- سپاسگزارم ای شیاطین درون!

این بار قاضی چکشش را روی سرش کوبید.