پرواز
روز اول گفت:
- قلبم بد جوری میزند.
روز دوم گفت:
- کاش میشد پرواز کنم.
روز سوم احساس کرد میخواهد بالا بیآورد، دو دستی جلو دهانش را گرفت.
روز چهارم اتفاقی نیافتاد.
روز پنجم پرندهای از دهانش بال زد و رفت.
روز ششم مرد.
روز هفتم از شاخهای به شاخهای پرواز میکرد.
فرشتهها، مینیمالهای رسول یونان، تهران: نشر مشکی
روز اول گفت:
- قلبم بد جوری میزند.
روز دوم گفت:
- کاش میشد پرواز کنم.
روز سوم احساس کرد میخواهد بالا بیآورد، دو دستی جلو دهانش را گرفت.
روز چهارم اتفاقی نیافتاد.
روز پنجم پرندهای از دهانش بال زد و رفت.
روز ششم مرد.
روز هفتم از شاخهای به شاخهای پرواز میکرد.
فرشتهها، مینیمالهای رسول یونان، تهران: نشر مشکی
+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم آبان ۱۳۹۰ ساعت 4:47 توسط رسول یونان