ترجمه
شعری از فاروق نافذ
فاروق نافذ از شاعران و نمايشنامه نويسان نام آور ترك است او در سال 1898 در استانبول چشم به دنیا گشود و درسال 1973 بر عرشه يك كشتي تفريحي دراز كشيد و براي هميشه چشم هايش را بست.
فرشته
مادر به دخترش - زينب- گفت:
- تو فرشته مني!
زينب تعجب كرد و پرسيد:
- اگر من فرشته ام
پس بال هايم كو؟!
مادر جواب داد:
غير از تو
سه كودك ديگر نيز داشتم
اما آنها پرواز كردند و رفتند
تنها گذاشتند
مرا كه زني بيچاره ام...
به همين خاطر
من بال هايت را كندم
تا تو ديگر پرواز نكني!
در تدارك چاپ دوم كتاب " روزهاي چوبي" هستم شعرهايي را از اين كتاب حذف و شعرهاي ديگري را به آن اضافه كرده ام. شعر فوق از شعرهاي تازه اين كتاب است كه تقديمتان مي كنم. اين كتاب را نيز نشر افكار روانه بازار خواهد كرد.